loading...
دانلود مطالب مورد نیاز دانش آموزان
فرهاد نوروزی بازدید : 289 پنجشنبه 19 مرداد 1391 نظرات (0)

زمین در بدو پیدایش بصورت کره‌ای از مواد داغ و نیمه مذاب بود. بتدریج عناصرسنگینتر ته‌نشین شده و هسته فلزی را بوجود آوردند و در عین حال عناصرسبکتر به سطوح فوقانی آمده و جبه و پوسته را تشکیل دادند. پس از گذشت چند میلیارد سال ، زمین سرد شد، سطح زمین جامد گشت ، جو زمین شکل گرفت و اقیانوس بوجود آمدند. تکامل زمین هنوز هم ادامه دارد: پوسته زمین توسط فورانهای آتشفشانی در کف اقیانوسها نوسازی شده، دائما بر اثر زمین لرزه‌ها و حرکتهای قاره‌ای در حال تغییر و تحول است. تناسب گازهای مختلف در جو زمین نیز بر اثر دخالتهای انسان به آرامی در حال تغییر است.

حرکت زمین به شکل یک پوسته سنگی متشکل از 12 صفحه مجزاست. هریک از قاره‌ها روی یک یا چند صفحه قرار گرفته‌اند. این صفحات با سرعتی شبیه به سرعت رشد ناخنهای انسان در حال حرکت هستند. صفحه‌های جامد ،روی سنگهای نیمه مذاب به حالت شناور هستند که خود این سنگهای نیمه مذاب توسط جریانهای داغی که از هسته فلزی زمین فوران می‌کنند، تکان خورده و باعث حرکت صفحه‌ها در سطح زمین می‌شوند.

تاریخچه تخمین عمر زمین

از آنجایی که زمان غیر قابل لمس است، تصور ابعاد زمان نیاز به بصیرت ذهنی داشت که طبیعت‌گرایان قرن هفدهم قادر به پذیرش آن نبودند، بنابراین نگرش قرون وسطایی کوتاه بودن زمان دنیوی همچنان باقی ماند.

محققین مسیحی آن زمان بطور کلی می‌پنداشتند که سن زمین در حدود 6000 سال است، رقمی که بر اساس قبول نوشته‌های باستانی عبرانی قرار است.

سیر تحولی و رشد

تخمین عمر زمین از مدتهای بسیار طولانی فکر دانشمندان را به خود مشغول کرده بود. دانشمندان مختلف سعی داشتند با روشهای مختلفی سن کره زمین را تخمین بزنند که از آن جمله می‌توان تخمین عمر زمین را براساس شوری آب اقیانوسها و محاسبه میزان رسوبگذاری ذکر کرد. در سال1897، فیزیکدان معروف « لرد کلوین » (Lord Kelvin) قدمت و عمر زمین را به این صورت تعریف نمود که زمین در ابتدا به حالت مذاب بوده و بعد سرد شده است. وی همچنین اظهار نظریه‌هایی را بر اساس فرضیه‌هایی در مورد منشا و مبدا حرارت خورشید به عمل آورد و ادعا کرد زمین سنی در حدود20 الی 40 میلیون سال دارد.

در اوایل قرن بیستم ، « رادرفورد » (Ruther Ford) و « هولمز » (Holmes) در انگلیس و « بولتوود » (Boltwood) در امریکا دریافتند که تجزیه عناصر ناپایدار جهت تولید ایزوتوپهای رادیوژنیک می‌توانند برای تعیین سن کانیها و سنگهای پوسته کره زمین مورد استفاده قرار گیرند. ولی روشها و تکنیکهای تحلیلی در آن زمان آنقدر دقیق نبود که بتواند مقدار ایزوتوپهای رادیوژنیک موجود در سنگها را تعیین نماید. در نتیجه منحصرا بعد از سال 1950 که اسپکترومتر (Spectrometer) اختراع گردید، تعیین سن سنگها به طریق ایزوتوپی معمول گردید از این مقاله سعی می‌شود تا روشهایی را که از ابتدا برای برآورد عمر زمین مورد استفاده قرار گرفته، مورد بحث قرار دهیم و در نهایت به روشی که امروزه استفاده می‌شود و دقیق‌تر است، اشاره کنیم. تخمین عمر زمین بر اساس شوری آب اقیانوسها در سال 1715 « ادموند هالی » (Edmond Halley) ، منجم انگلیسی ، این مطلب را پیش کشید که سن زمین را می‌توان از روی مقدار شوری آب اقیانوسها محاسبه کرد. عملا نقشه این بود که مقدار شوری آب دریاها را با دقت تمام محاسبه و سپس عمل را ده سال بعد تکرار کنند، با محاسبه مقدار ازدیاد شوری آب در هر ده سال می‌توان زمان لازم برای تحصیل شوری آب فعلی را از آبهای شیرین اولیه بدست آورد. اگر هم چنین آزمایشی انجام شده باشد، هیچ ازدیادی در شوری آب اقیانوسها دیده نشد.

در اواخر قرن نوزدهم بعضی محققان با تجدیدنظر در روش فوق و با تجزیه شیمیایی آب رودخانه‌ها ، مقدار سدیم اضافه شده به دریاها در هر سال توسط رودخانه‌های دنیا را محاسبه کردند. با دانستن حجم تقریبی آب اقیانوسهای امروزی فرض اینکه آب اقیانوسهای اولیه شیرین بوده است و میزان ازدیاد سدیم توسط رودخانه‌های امروزی میانگینی برای تمام زمان زمین شناسی است،

آنها زمان لازم برای تحصیل غلظت سدیم و شوری امروزی را محاسبه کردند. سرانجام نتیجه‌گیری کردند که از روز اولی که آب برای نخستین بار بر روی سطح زمین متراکم شد، 90 میلیون سال می‌گذرد. امروزه ما می‌دانیم که تخمین هالی از سن اقیانوسهای زمین به مراتب کمتر سن واقعی آنهاست.

دلیل عمده آن هم این است که او تعویض سدیمی را که میان آب دریا و سنگهای پوسته کره زمینی صورت می‌گیرد، بسیار ناچیز می‌پنداشت.

تخمین عمر زمین بر اساس میزان رسوبگذاری هر که سنگهای رسوبی را مطالعه کرده باشد، می‌داند که طبقه‌ای ضخیم از ماسه سنگ می‌تواند در عرض یک روز ته‌نشین شود یا لایه نازک گل رسی که روی آن قرار می‌گیرد، ممکن است برای ته‌نشین شدن به 100سال زمان نیاز داشته باشد و سطح طبقه بندی میان آنها ممکن است نماینده مدت زمانی بیش از مجموع آنها باشد. برای ضخامت معینی از طبقات رسوبی میانگینی برای میزان رسوبگذاری وجود دارد. اگر تغییرات مهمی در شرایط محیط رسوبی رخ ندهد و فرسایش نیز در امر رسوبگذاری وقفه ایجاد نکند، ضخامت طبقات کم و بیش متناسب با زمان سپری شده خواهد بود.زمین شناسان اواخر قرن نوزدهم تصور می‌کردند که می‌توانند در صورت تخمین میزان ته‌نشست در محیطهای رسوبی امروزی ، زمان مشخص شده توسط واحدهای سنگهای قدیمی مشابه را نیز معین کنند. آنها همچنین تصورمی‌کردند که در صورت تعیین ضخامت کل طبقات رسوب کرده در گذشته ،خواهند توانست کل زمان زمین شناسی طی شده را تخمین بزنند.

تخمین عمر زمین بر اساس سرد شدن کره زمین در بسیاری مناطق درجه حرارت معادن عمیق ازدیاد محسوس و یکنواختی را بر حسب ازدیاد عمق نشان می‌دهد. این افزایش حرارت نشان می‌دهد که دما از درون گرم زمین به طرف قسمت سرد خارجی آن جریان دارد و از پوسته زمین متصاعد می‌شود. این اتلاف گرما قابل اندازه گیری است و منطق« کلوین » (Kelvin) استدلال می‌کرد که اگر زمین با از دست دادن حرارت ، تدریجا در حال خنک شدن است، پس در زمان گذشته می‌بایست گرمتر بوده باشد. کلوین این پدیده را به صورت اتلاف حرارت از یک حالت مذاب اولیه در نظر گرفته بود و با مطالعه میزان جریان حرارت امروزی نشان داد که از نظر زمان زمین شناسی ، مسلما مدت زیادی از زمانی که زمین در حالت مذاب بوده، نگذشته است.

این زمان ظاهری تبلور پوسته جامد زمین ، حداکثر قدرت ممکن را برای حیات ، آنگونه که ما می‌شناسیم، مشخص کرد. عدم دسترسی به جزئیات مربوط به نقطه ذوب سنگها و هدایت گرما تحت شرایط حرارت و فشار زیاد ، مانع ارزیابی دقیق زمان تبلور می‌شد، لکن مدت تعیین شده بسیار کم بود. بر این اساس زمانی که کلوین بدست آورده بود، 100 میلیون سال بود.

مواد رادیواکتیو

بعضی از مواد معدنی دارای خاصیت رادیواکتیو هستند، بدین معنی که از خود سه نوع اشعه خارج می‌سازند. اشعه خارج شده یا دارای بار الکتریکی مثبت است که در این صورت به نام پرتو آلفا خوانده می‌شود و یا دارای بار اکتریکی منفی است که اشعه بتا خوانده می‌شود. نوع سوم اشعه که نزدیک به اشعه ایکس است، از نظر الکتریکی خنثی است و به نام اشعه گاما خوانده می‌شود. در اثر صدور این ذرات ، به مرور جسم به مواد دیگرتبدیل می‌شود.

مدت زمانی را که جهت نصف شدن اتمهای اولیه لازم است، به نام زمان نیمه عمر می‌خوانند. زمان نیمه عمر اجسام مختلف ، متفاوت است و از چند ثانیه تا چند میلیارد سال تغییر می‌کند. سنگهای تشکیل دهنده زمین معمولا حاوی یک یا چند ماده رادیواکتیو نظیر اورانیوم ، رادیوم ، توریوم و پتاسیم و... هستند. با در دست داشتن سرعت تجزیه و اندازه گیری مقدار اولیه و ماده تبدیل شده موجود در نمونه ، می‌توان زمانی را که از تجزیه نمونه می‌گذرد، بدست آورد و بر اساس همین روش است که سن زمین تعیین شده است. تخمین سن زمین بر اساس سنگهای آسمانی قسمت اعظم و در ضمن قدیمی‌ترین بخش تاریخ زمین شناسی را بخش پرکامبرین تشکیل می‌دهد که معمولا از نظر سنگ شناسی مشخص است و می‌توان سنگهای متعلق به آن را را تشخیص داد. آزمایشات مختلف بر روی سنگهای این بخش ، اعداد متفاوتی را بدست داده که کمترین آنها 600 میلیون سال و بیشترین آنها 5/3 میلیارد سال است. اگر تصور کنیم که پرکامبرین از 3،5 میلیارد سال پیش شروع شده، زمان تشکیل زمین مسلما از این عدد بیشتر است و بنابراین برای تعیین سن زمین از عوامل دیگر نیز بایستی کمک گرفت.

یکی از این عوامل ، سنگهای آسمانی است. از آنجا که مطابق تمام نظریات موجود ، تشکیل زمین و سایر سیارات منظومه شمسی همزمان بوده است، با تعیین سن این سنگها می‌توان سن واقعی زمین را بدست آورد. حداکثر سنی که تا به حال برای سنگهای آسمانی بدست آمده 4،6 میلیارد سال بوده است. یکی دیگر از عواملی که به تعیین سن زمین کمک می‌کند، نمونه‌هایی است که از ماه گرفته شده و بر اساس تجزیه نمونه‌های مذبور عددی نظیر عدد فوق برای آنها حاصل شده است. بدین ترتیب می‌توان عدد 4،6 میلیارد سال را برای سن زمین در نظر گرفتتاریخچه زمین تنها مطالب بسیار اندکی قبل از یک بیلیون سال پیش می‌داند، ولی پیرو یک رشته حوادث محتمل ارائه می‌شود. این نظریه از یک منطقه فعال پژوهشی به جا مانده است. اتمسفر امروزی گاهی به عنوان سومین اتمسفر شناخته می‌شود. چنانکه ترکیب شیمیایی از دو ترکیب قابل ملاحظه شیمیایی تشخیص داده شده است. اتمسفر اصلی مقدمتا از حدود 3.5 بیلیون سال پیش سطح زمین به اندازه‌ای سرد شد که پوسته آن شکل گرفت، به شدت بوسیله آتشفشانهایی که بخار ، دی اکسید کربن و بخار آمونیاک آزاد می‌کردند محصور شد. این باعث بوجود آمدن اتمسفر دومی شد که مقدمتا شامل دی اکسید کربن و بخار آب و همراه مقداری نیتروژن و بدون اکسیژن می‌شد. دومین اتمسفر به عنوان اتمسفر رایج 100 برابر اولین اتمسفر گاز داشت. بطور کلی این باور وجود دارد که پدیده گلخانه‌ای با بالا رفتن مقدار دی اکسید کربن باعث نگهداری زمین از یخ زدگی می‌شود.

در طول چند بیلیون سال بعد بخار آب از طریق متراکم شدن باعث بوجود آمدن باران و اقیانوسها شد که شروع به حل کردن دی اکسید کربن کرد. حدود 50% از دی اکسید کربن جذب اقیانوسها می‌شدند. فوتوسنتز گیاهان باعث باز شدن و تبدیل شدن دی اکسید کربن به اکسیژن می‌شد. بیشتر اوقات کربن زیادی در سوختهای فسیلی ، سنگهای رسوبی و پوست حیوانات محبوس است. چنانکه اکسیژن آزاد شده برای تشکیل نیتروژن با آمونیاک واکنش می‌دهد؛ افزون بر این باکتری می‌تواند آمونیاک را به نیتروژن تبدیل کند. به نظر می‌رسد بیشتر گیاهان مهمترین عامل افزایش میزان اکسیژن هستند. در ابتدا با عنصرهای مهمی از جمله آهن ترکیب شده ، ولی

سرانجام باعث انباشته شدن اکسیژن در جو و همچنین پیشرفت این نظریه شد. همراه با ظهور لایه اوزون موجودات مختلف از اشعه فرابنفش بهتر محافظت می‌شدند. این اتمسفر نیتروژن _اکسیژن سومین اتمسفر به حساب می‌آید. هلیوم و هیدروژن تشکیل شده بود و گرما آنرا از هم پاشاند.

جو زمین لایه‌ای از گازها است که که زمین را احاطه کرده‌اند که این گازها بوسیله جاذبه زمین نگهداشته شده‌اند. جو زمین شامل نیتروژن (78.1%) و اکسیژن (20.9%) همراه مقدار کمی از آرگون (0.9%) ، دی اکسید کربن (متغیر، ولی حدود 0.035%) ، بخار آب و دیگر گازها می‌شود. جو زمین موجودات روی زمین را از طریق جذب اشعه فرابنفش خورشید و کم کردن دمای بالای بین روز و شب محافظت می‌کند. مرز دقیقی بین لایه‌های مختلف جو وجود ندارد، ولی جو به سرعت با افزایش ارتفاع رقیق می‌شود و هیچ مرز مشخصی بین جو و فضای خارج از جو وجود ندارد. 75% از جو زمین تا ارتفاع 11 کیلومتر از سطح سیاره وجود دارد. در ایالات متحده کسانی که به بالای 50 مایل (80 کیلومتر) سفر کنند فضانورد شناخته می‌شوند. ارتفاع 400000 پا (75 مایل یا 120 کیلومتر) جایی است که تأثیر قابل توجهی هنگام ورود به آن می‌گذارد. همچنین ارتفاع 100 کیلومتری یا 62 مایلی به عنوان مرز بین اتمسفر و فضا بطور مکرر استفاده می‌شود.

دما و لایه‌های جوی

دمای جو زمین همراه با ارتفاع تغییر می‌کند؛ رابطه ریاضی بین دما و

ارتفاع مابین لایه‌های مختلف جو متغیر است:

تراپوسفر ، 0- 7.17 کیلومتر ، دما با افزایش ارتفاع کم می‌شود.

• استراتوسفر ، 7.17 - 50 کیلومتر ، دما با افزایش ارتفاع زیاد می‌شود.

• مزوسفر ، 50 – 80.85 کیلومتر ، دما با افزایش ارتفاع کم می‌شود.

• ترموسفر ، 80.85 - + 640 کیلومتر دما با افزایش ارتفاع زیاد می‌شود.

• اگزوسفر

مرزهای بین این مناطق تروپوپوز ، استراتوپوز و مزوپوز نامگذاری شده‌اند.

میانگین دمای جو در سطح زمین 14 درجه سانتیگراد است.

فرهاد نوروزی بازدید : 160 پنجشنبه 19 مرداد 1391 نظرات (0)

شاهنشاهی اشکانی، بلند مدت ترين حکومت تاريخ ايران محسوب می شود. از به تخت نشستن ارشک اول (248 پ م) تا سرنگونی اردوان چهارم به دست اردشير پابکان (226 ب م)، اشکانيان به مدت 476 سال به تمام يا قسمتی از ايران فعلی و سرزمينهای پهناور ديگری در حاشيه فلات ايران حکومت کردند. به دليل کمبود اطلاعات در مورد اين سلسله، نوشته های در مورد آنها به نوشتن خلاصه ای از تاريخ پرفراز و نشيب اين سلسله بسنده می کنند و اکثرا" وارد جزئيات تاريخ آنها نمی شوند. از جمله جزئيات مهم در سرگذشت شاهان اشکانی، شرايط به سلطنت رسيدن آنها و ترتيب سلطنتی پادشاهان آنست که گنگی هردو اين مسائل، سالهاست دانشمندان بسياری را به خود مشغول کرده. اين نوشته سعی در اراثه دادن نقطه نظرهای مختلف در اين مورد دارد و در ضمن، نظريات جديدی که شايد راهگشای حل مسئله ترتيب شاهان اوليه اشکانی باشد را نيز ارائه می کند.

پيشدرآمد پرنی

يکی از مهمترين مسائل در شناخت تاريخ اوليه اشکانيان، دانستن اصليت آنها در قبيله «پرنی» است. اکثر تواريخ معمول، به خصوص آنهايی که در اروپا نوشته شده اند، اشکانيان را پارتی می خوانند، اما اين حقيقتيست که ارشک و بقيه شاهان اشکانی، به قبيله پرنی، يکی از قبايل اتحاديه «ده» متعلق بودند.

پارت يا «پرثو»، يکی از شهربهای شاهنشاهی هخامنشی بود. از کتيبه بيستون می دانيم که ويشتاسپ، پدر داريوش بزرگ، در زمان کورش و کمبوجيه به عنوان شسب پارت به اين منطقه حکومت می کرد. به نظر می آيد که پارت و مردم آن به نسبت متمدن بوده اند و در شهرهای بزرگی مانند ابرشهر (نيشاپور بعدی) و روستاها به سر می بردند و اقتصادی متکی بر کشاورزی داشته اند. تقسيمات کشوری پارت نيز حاکی از آن است که پارت و شهرب «هيرکانه» (گرگان)، اکثرا" به يکديگر متصل بوده اند و تحت نظارت يک شسب اداره می شده اند.

بعد از حمله اسکندر و پايه گذاری سلطنت سلوکی، تقسيمات کشوری هخامنشی دست نخورده باقی می ماند و شسبهای يونانی به حکومت شهرب پارت گمارده می شوند. اين شهرب اکثرا" همراه با شهرب ماد که از نظر زبانی و فرهنگی با آن بسيار نزديک بوده، قطب مشترک سياسی را تشکيل می داده اند که تا مدتها طرفدار پادشاهان سلوکی محسوب می شده است.

در اوايل سده سوم پيش از ميلاد، از جهت شمال شرق شهرب پارت و در غرب شهربهای باختر و سغد، اتحاديه قبايل موسوم به «ده» که از صحرانشينان منطقه جنوب و غرب رود جيحون بودند، شروع به حمله به مرزهای پارت می کنند. از اين اتحاديه در کتيبه بيستون نيز سخن رفته و به نظر می آيد که يکی از قبايل آن، ماساگتهای معروف بوده اند که کورش بزرگ در جنگ با آنها کشته شد. سکونت قبايل ده در منطقه شمال رود اترک و جنوب و غرب جيحون، مسئله ايست که به دليل وجود شهرهايی به نام دهستان در اين منطقه، قابل اثبات است. به نظر می آيد که زبان مردم «ده» گويشی از يکی از زبانهای ايرانی شرقی بوده که احتمالا" به زبان سکاها، بخصوص سکاهای هئومه ورگه که در شرق آنها می زيستند، نزديک بوده. وجود کلمات خاص ايرانی شرقی در زبان پارتی ميانه می تواند گواهی بر اين مطلب باشد.

خرابه های شهر نيسا در نزديکی عشق آباد

به نظر می آيد که در اواسط دهه 250 پ م، قبيله «پرنی» از بقيه قبايل «ده» جدا شده و به سمت مغرب کوچ کرده است. برطبق گاهشماری خود اشکانيان و تقويم آنها، بزرگان قبيله پرنی در سال 248 پ م، شخصی به نام ارشک را به رهبری خود انتخاب می کنند. قبيله پرنی به رهبری ارشک به شهرب پارت حمله می کند و موفق می شود که آندراگوراس، شسب مقدونی آنجا را شکست دهد و اولين سلطنت اشکانی را شالوده ريزی کند (238 پ م).

اشکانيان در پارت

يکی از اولين مشکلات ما، همين مسئله به حکومت رسيد ارشک و ساليست که در آن، او سلطنت اشکانی را پايه ريزی کرد. برطبق تواريخ قديم، ارشک در سال 246 ق م درگذشت و جای خود را به تيرداد اول، برادرش، داد. نظريه های اخير بر اينست که تيرداد، شخصيتی افسانه ای بوده و خود ارشک، کار فرماندهی پرنی ها را در حمله به پارت عهده دار بوده و تا سال 217 پ م به اين منطقه حکومت کرده.

مسئله ديگر، موضوع تاسيس سلطنت اشکانی در 248 پ م می باشد. می دانيم که تا قبل از اين تاريخ، سلوکيان تحت سلطنت آنتيوخوس دوم، تسلط کاملی به اين منطقه داشته اند. اما در اين سال، آندراگوراس، شسب مقدونی پارت، اعلام استقلال می کند و خود را پادشاه مستقل پارت می خواند. دو سال بعد، ديودوتوس، شسب باختر (بلخ) نيز خود را مستقل می کند و برای اولين بار، حکومت سلوکی اختيار شهربهای شرقی را از دست می دهد. در همين زمان است که اختلاف داخلی در دربار سلوکوس دوم بين طرفداران لائوديکه و برنيکه، همسران آنتيوخوس دوم، منجر به ضد و خوردی تمام عيار می شود که با کشته شدن برنيکه و پسرش، تبديل به جنگی بين سلوکيان و پتولمی سوم، پادشاه مصر می شود.

از طرفی، تاريخ تجاوز پرنی ها به شهرب پارت، سال 238 پ م است. در اين زمان، بعد از صلح با پتولمی سوم، سلوکوس دوم گرفتار جنگی با برادر و نايب السطنه اش در آناتولی، آنتيوخوس هيراکس، شده بود. اين مسئله، باعث بی توجهی سلوکيان به مسائل داخلی پارت شد و راه را برای سرنگونی آندراگوراس بازگذاشت. در نتيجه، می توان تصور کرد که انتخاب تاريخ 248 پ م از طرف اشکانيان برای نشاندادن آغاز حکومتشان، در واقع نشانه ای از آغاز حکومت مستقل آندراگوراس در پارت بوده است و در واقع تاسيس سلطنت اشکانی در پارت را بايد از سال 238 پ م دانست.

در سال 231 پ م، بالاخره سلوکوس موفق به بستن قرارداد صلحی با برادرش آنتيوخوس هيراکس می شود و برای سرکوبی اشکانيان، به طرف پارت می شتابد. جنگ و قرارداد صلحی که بين سلوکوس دوم و ارشک بسته می شود، حکومت ارشک را بر پارت را زير لوای امپراتوری سلوکی، رسمی می شمارد و عملا" به حکومت اشکانيان در پارت صورتی قانونی می بخشد.

برطبق روايات سنتی، در سال 217 پ م، اردوان اول جانشين پدرخود تيرداد اول می شود و به مستحکم کردن سلطنت خود می پردازد. در گاهشماری جديد، وجود اردوان اول رد شده وپادشاه جديد ارشک دوم، پسر ارشک اول ناميده می شود. دليل اصلی اين مدعا، پيدا شدن سکه هايی با نام ارشک دوم در حوالی شهر نيسا (نزديک عشق آباد/اشک آباد کنونی)، پايتخت اوليه اشکانيان است. می دانيم که پادشاهان اشکانی تا اواسط سده اول بعد از ميلاد، تنها با نام سلطنتی اشک، نام بنيانگذار سلسله، شناخته می شدند و در سکه های آنها، کمتر نام شخصيشان ذکر می شده. بدين دليل، مسئله نامگذاری و تاريخگذاری شاهان اشکانی از بغرنجترين مسائل بوده است و همين مسئله وجود تيرداد و اردوان و رد وجود آنها از طرف محققين جديد، نشاندهنده سختی مسئله است.

از طرفی، ديد تاريخی به اين مسئله، می تواند راه حل ساده ای را برای آن توصيه کند. از آنجايی که نام تيرداد بطور معمول به عنوان برادر ارشک مطرح بوده و از ادامه اين نام در بين اشکانيان اطمينان کافی داريم (از جمله تيرداد اشکانی، اولين پادشاه اشکانی ارمنستان)، بعيد به نظر می آيد که وجود او مسئله ای کاملا" افسانه ای باشد. از طرفی، رد وجود اردوان اول باعث شده که نام آخرين پادشاه اشکانی که به طور سنتی، اردوان پنجم خوانده می شده، بعد از حذف اولين اردوان، به اردوان چهارم تغيير کند.

با توجه به تغيير نوشتاری و گويشی کلمه ارشک به اشک در مراحل بعدی زبان پارتی، می توانيم تصور کنيم که پادشاهان اوليه، خود را با نام ارشک اول يا ارشک دوم می خوانده اند. از طرفی، وجود فرياپيت، پسر ارشک دوم يا اردوان اول، از طرف دو سوی اين مباحثه تاييد شده است. از همه اين شواهد می توان نتيجه گرفت که ارشک يا اشک، نام خانوادگی يا قبيله ای پادشاهان اشکانی بوده و نام شخصی کسی که در تاريخ به عنوان ارشک اول شناخته شده، در واقع تيرداد بوده است. ارشک دوم، پسر و جانشين ارشک اول نيز می تواند دارای نام شخصی اردوان اول باشد که تا سال 191 پ م حکومت کرده و بعد جای خود را به پسرش، فرياپيت يا فرياپت (احتمالا" به معنای «نگهبان فره ايزدی») داده است.

گسترش نفوذ اشکانيان

در اواخر سلطنت ارشک اول و اوايل سلطنت ارشک دوم، آنتيوخوس سوم، معروف به «کبير»، پسر و جانشين سلوکوس دوم، برای بازپسگيری شهربهای شرقی امپراتوری خود، به پارت و بلخ لشکر کشيد(212 پ م). در اين لشکرکشی، آنتيوخوس موفق شد سلطه اشکانيان روی قسمتهای غربی کشورشان (غرب دامغان) امروزی محدود کند و پايتخت آنها در هکامتومپيلوس (صددروازه، شهر قومس) را تسخير کند. اقدام بعدی آنتيوخوس، حمله به باختر و جنگ با پادشاه جديد آن، اوتيدم بود که به تازگی با سرنگونی ديودوتوس دوم، پادشاهی بلخ را به دست آورده بود. جنگ با بلخ منجر به قرارداد صلحی شذ مبنی بر شناختن سروری سلوکيان و پرداخت غرامت سالانه ببندد.

بعد از باختر، آنتيوخوس به طرف هند رفت و با سوبخاگاسنا، پادشاه مئوری آنجا که فرزند آشوکای بزرگ بود، قرارداد دوستی جديدی بست. در اينهنگام، آنتيوخوس از اخبار حمله رومی ها، که قدرت جديدی در مديترانه محسوب می شدند، به آناتولی باخبر شد. هانيبال، فرمانده معروف کارتاژی که سالها با رومی ها جنگيده بود در اينهنگام در دربار آنتيوخوس سوم در انتاکيه به سر می برد و اين بهانه ای بود برای پيشروی ارتش روم که به تازگی موفق به شکست دادن فيليپ پنجم مقدونی شده بود. در جنگی که بين آنتيوخوس سوم و لشکر روم در شهر مگنسيا در آناتولی روی داد (189 پ م)، آنتيوخوس شکست سختی خورد و به مشرق فرار کرد. خطر دولت نوپای روم در غرب آسيا برای نخستين بار احساس شد و اين اولين برخورد حکومتهای شرقی بود با دولت توسعه طلب روم. آنتيوخوس که بر اثر اين شکست و از دست دادن خزانه اش، امکان جمع کردن لشکر ديگری را نداشت، به قلمرو عيلام باستان گريخت و سعی کرد که با برداشت از معبد شهر شوش، برای مبارزه بر عليه روم اقدام کند، اما در سال 189 در عيلام کشته شد و سلطنت را به سلوکوس چهارم، پسر خود، واگذاشت.

در اينهنگام، پادشاه جديد پارت، فرهاد اول که پسر فرياپيت بود، به مستحکم کردن دوباره نفوذ اشکانيان بر غرب دامغان دست زد. اقدام فرهاد در کوچ دادن قبايل مردی از مازندران به اطراف «دروازه کاسپين» (منطقه سنگسر امروزی) باعث شد که راه حمله اشکانيان به مغرب ايران گشوده شود. از طرف شرق نيز فرهاد حکومت اشکانيان را در شمال سيستان و کرمان مستحکم کرد و عملا" پادشاهی يونانی بلخ را تحت فشار مستقيم خود گذاشت.

حکومتهای کوچک در ايران

در زمان حکومت سلوکوس چهارم و برادرش آنتيوخوس چهارم، شهربهای شرقی ايران، بخصوص در عيلام و شمال خليج فارس، موفق به تشکيل سلطنتهای مستقلی شدند. شهرب پارس که از زمان اسکندر و سلوکوس اول همواره از اطاعت سرباز می زد، اولين شهربی بود که عملا" استقلال خود را به دست آورد و زير حکومت بازماندگان بغدات اول، به کشوری نيمه مستقل تبديل شد و تا زمانی که به زير سلطه اشکانيان درآمد، اين استقلال را حفظ کرد.

سلطنت شخصی بنام کامناسکر در شهر شوش در اين زمان به رسميت شناخته شد و از او به عنوان موسس حکومت عليمائيد نام می برند که در دوران زرينش، از گابه (جی، اصفهان) تا رود دجله را تحت اختيار خود داشته. مدت کمی بعد از اين زمان، شخصی بنام هوسپاسن با ساختن شهری در منطقه اهواز کنونی به نام اسپاسينو خاراکس (شهر کرخه هوسپاسن)، حکومت ميشان يا خاراکن را پايه گذاری کرد.

در حدود سال 220 پ م، در زمان آنتيوخوس سوم، شخصی بنام آرياارته نيز در کاپادوکيه، خود را پادشاه مستقلی خواند و حکومت موروثی کاپادوکيه را پايه گذاری کرد. اين حکومت بعدها قدرت اشکانيان را به رسميت شناخت، ولی عملا" تا زمان انقراض اين حکومت به دست رومی ها، نوادگان آرياارته و بزرگان ديگری که از اصليتی ايرانی بودند، به حکومت کاپادوکيه ادامه دادند.

در پونتوس، ناحيه ای در جنوب شرقی دريای سياه، از زمان داريوش سوم، خاندانی ايرانی حکومت می کرد که توانسته بود استقلال خود را در زير فشارهای سلوکيان حفظ کند. هرچند که اهميت تجاری پونتوس همواره مدنظر حکومتهای مختلف همسايه بود، اما اين دولت هيچگاه به زير لوای امپراتوری های ديگر درنيامد. معروفيت پونتوس، سالها بعد و در زمان حکومت مهرداد ششم (121-64 پ م) و مقاومتهای او در برابر نيروهای توسعه طلب رومی به سرکردگی پومپئی، به دست آمد.

وجود سلطنتهای کوچک، جنگ با دولت مصر و تهديد دولت تازه نفس روم، و خطر از جانب مشرق، حکومت دولت سلوکی را بر غرب آسيا به خطر افکنده بود. دولت اشکانی که در اين زمان موفق شده بود بيشتر ايران شرقی را به زير حکومت خود درآورد، در زمان فرهاد اول به استحکام زيادی دست يافته بود. اما قدرت اشکانی در انتظار فرمانده بزرگی بود که بتواند آنرا به طرف فتوحات جديد راهنمايی کند. اين فرمانده بزرگ، برادر و جانشين فرهاد اول، مهرداد اول بود که به عنوان يکی از بزرگترين پادشاهان اشکانی شناخته می شود.

تعداد صفحات : 27

درباره ما
هدف این سایت جلب رضایت شماست از شما خواهشمند است که مطالب مورد نیاز خود را در قسمت نظرات علام کنید. با تشکر مدریت محترم سایت فرهاد نوروزی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره وبلاگ من چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 106
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 59
  • بازدید ماه : 42
  • بازدید سال : 878
  • بازدید کلی : 29,231
  • کدهای اختصاصی
    دینی

    <RB:Block_Left>
    <RB:Block_Left_Loop>
    <style type="text/css">
    .menutitle{padding:5px 3px 5px 3px;border: 1px #000000 solid;font:9pt tahoma;border-bottom:0px;text-align:right;margin-top:10px;-moz-border-radius:5px;-moz-border-radius-bottomright:0px;-moz-border-radius-bottomleft:0px;}
    .menubody{padding:5px 3px 5px 3px;border: 1px #000000 solid;font:9pt tahoma;text-align:right;margin-bottom:10px;-moz-border-radius:5px;-moz-border-radius-topright:0px;-moz-border-radius-topleft:0px;}
    </style>
    <div dir="rtl" class="menutitle">[Menu_Title]</div>
    <div dir="rtl" class="menubody">[Menu_Code]</div>
    </RB:Block_Left_Loop>
    </RB:Block_Left>