loading...
دانلود مطالب مورد نیاز دانش آموزان
فرهاد نوروزی بازدید : 205 پنجشنبه 19 مرداد 1391 نظرات (0)

در نظام طولی جهان، ذات حق در رأس همه موجودات قرار دارد و ملائکه، مجریان فرمان او هستند، بین خود ملائکه نیز سلسله مراتب محقق است: بعضی ریاست و فرماندهی دارند و بعضی از اعوان و انصار بشمار می روند، میکائیل فرشته مأمور ارزاق، و عزرائیل ملک موت و موکل بر قبض ارواح است، و برای هر یک از آن دو، اعوان و یارانی نیز وجود دارد، هر ملکی پستی مشخص و جایی معین دارد: «و ما منا الا له مقام معلوم؛ هر یک از ما فرشتگان، مقام معینی داریم» (الصافات / 164».

نسبت خدابه موجودات، نسبت آفریدن و ایجاد کردن و تکوین است. تشکیلات و دستگاه او را مانندتشکیلات اجتماعی و روابط قراردادی که در اجتماع بشر دائر است، نباید پنداشت. قرآنکریم تدبیر خلقت را گاهی به خداوند نسبت می دهد و گاهیبه فرشتگان. گاه می فرماید: «یدبر الامر من السماء الی الارض؛ خدا امر را از آسمانبه زمین تدبیر می کند و می فرستد» (سجده/5) و گاه می فرماید: «فالمدبرات امرا؛ قسمبه فرشتگان تدبیر کننده امر» (نازعات/5). گاهی قبض و دریافت نفوس انسانهایی را کهمی میرند به فرشتگان نسبت می دهد و گاهی به فرشته خاص مرگ. گاهی وحی را به یک فرشتهنسبت می دهد: «نزل به به الروح الامین* علی قلبک؛ روح الامین (جبرئیل ) قرآنرا بر قلب تو فرود آورد» (شعراء/ 194-193) و گاهی آن رابه ذات اقدس احدیت: «انا نحن نزلنا علیک القرآن تنزیلا؛ ما خودقرآنرا بر تو نازل کرده ایم» (دهر/23). این موارد گویای اینمعنی است که کار خداوند نظام و ترتیب دارد. در سوره فاطر آیات 1 تا 2 در مورد اوصاف و ویژگیهایفرشتگان می فرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِالْمَلائِکَةِ رُسُلاً أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ یَزِیدُ فِیالْخَلْقِ ما یَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ * ما یَفْتَحِاللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ لَها وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَلَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛ ستایش مخصوص خداوندى است کهآفریننده آسمانها و زمین است، خداوندى که فرشتگان را رسولانى قرار داد که صاحببالهاى دو گانه و سه گانه و چهارگانه اند او هر چه بخواهد در آفرینش مى افزاید، اوبر هر چیزى قادر است. خداوند هر رحمتى را به روى مردم بگشاید کسى نمى تواند جلو آنرا بگیرد، و هر چه را امساک کند کسى غیر از او قادر به فرستادن آن نیست، و او عزیزو حکیم است. از آنجا که تدبیر این عالم از سوى پروردگار- به حکم اینکه عالم، عالماسباب است- بر عهده فرشتگان گذارده شده، بلافاصله از آفرینش آنها و قدرتهاى عظیمىکه پروردگار در اختیارشان گذارده سخن مى گوید. خداوندى که فرشتگان را رسولانى قرارداد که داراى بالهاى دو گانه و سه گانه و چهارگانه اند. سپس مى افزاید: خداوند هرچه بخواهد در آفرینش مى افزاید چرا که او بر هر چیزى قادر و توانا است. در اینجا سه سؤال مطرحاست. نخست اینکه رسالت ملائکه و فرشتگان که در آیه فوق آمده در چه چیز است؟ آیارسالت تشریعى است؟ یعنى همان پیام آوردن از سوى خدا براى انبیا، یا رسالت تکوینىاست؟ یعنى به عهده گرفتن ماموریتهاى مختلف در جهان آفرینش، چنان که در بحث نکات بهآن اشاره خواهد شد، و یا هر دو جهت است؟ با توجه به اینکه در جمله قبل سخن ازآفرینش آسمانها و زمین بود، و در جمله مورد بحث سخن از بالهاى متعدد فرشتگان است کهنشانه هاى قدرت آنهاست، و نیز با توجه به اینکه عنوان رسالت را براى همه فرشتگانقائل شده (توجه داشته باشید که الملائکه جمعى است که با الف و لام همراه است و معنىعموم مى دهد) چنین به نظر مى رسد که رسالت در اینجا در معنى وسیع و گسترده اى بهکار رفته که هم رسالت تشریعى را شامل مى شود و هم رسالت تکوینىرا.اطلاق رسالت بر رسالتتشریعى و آوردن پیام وحى به انبیاء درقرآنفراوان است، ولى اطلاق آن بر رسالت تکوینى نیز کم نیست. در آیه 21سوره یونس مى خوانیم: «ان ارسلنا یکتبون ما تمکرون؛ رسولان ما (فرشتگان ما) مکرهاىشما را مى نویسند» و در آیه 61 انعام مى خوانیم: «حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَکُمُالْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا؛ تا زمانى که مرگ یکى از شما فرا رسد رسولان ما قبضروح او مى کنند». در آیه 31 سوره عنکبوت در مورد فرشتگانى که مامور در هم کوبیدنسرزمین قوم لوط بودند آمده است: «و لما جاءت رُسُلُنا إِبْراهِیمَ بِالْبُشْرىقالُوا إِنَّا مُهْلِکُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ إِنَّ أَهْلَها کانُواظالِمِینَ؛ هنگامى که رسولان ما نزد ابراهیم آمدند گفتند ما اهل این آبادى را هلاکخواهیم کرد چرا که مردمى ستمگرند». در آیات دیگرقرآننیز مى بینیم ماموریتهاى مختلفى بر عهده فرشتگان گذاشته شده کهرسالتهاى آنها محسوب مى شود. بنا بر این رسالت مفهوم وسیعى دارد. دیگر اینکه منظور ازبالهاى فرشتگان آن هم بالهاى دو گانه و سه گانه و چهار گانه چیست؟ بعید نیست منظوراز بال و پر در اینجا قدرت جولان و توانایى بر فعالیت بوده باشد که بعضى از آنهانسبت به بعضى برتر و داراى توانایى بیشترند و به همین جهت براى آنها سلسله مراتب دربالها قائل شده که بعضى داراى چهار بال (مثنى- دو دو) و بعضى داراى شش بال و بعضىداراى هشت بالند. اجنحه جمع جناح (بر وزن جمال) به معنى بال پرندگان است که هماننددست براى انسان مى باشد، و از آنجا که بال وسیله نقل و انتقال پرندگان و حرکت وفعالیت آنها است گاهى این کلمه در فارسى یا در عربى به عنوان کنایه از وسیله حرکت واعمال قدرت و توانایى به کار مى رود، مثلا گفته مى شود فلان کس بال و پرش سوخته شدکنایه از اینکه نیروى حرکت و توانایى از او سلب گردید، یا فلان کس را زیر بال و پرخود گرفت، یا انسان باید با دو بال علم و عمل پرواز کند، و امثال این تعبیرات کههمگى بیانگر معنى کنایى این کلمه است. در موارد دیگر نیز تعبیراتى مانند عرش و کرسى و لوح و قلم دیده مى شودکه معمولا توجه به مفاهیم معنوى آنها است نه جسم مادى آن. البته بدون قرینه نمىتوان الفاظ قرآنى را بر غیر معانى ظاهرى آنها حمل کرد، اما در آنجا که پاى قرائنروشن در کار است مشکلى ایجاد نمى شود. در بعضى از روایات آمده است: جبرئیل (پیک وحىخداوند) ششصد بال دارد! و هنگامى که با این حالت پیامبر اسلام (ص) را ملاقات کرد مابین زمین و آسمان را پر کرده بود!. یا اینکه خداوند فرشته اى دارد که ما بین نرمىگوش او تا چشمش به اندازه پانصد سال راه به وسیله پرنده اى (تیز پرواز) است! . یااینکه درنهج البلاغههنگامى که سخن از عظمت فرشتگان پروردگار در میان است، مى فرماید: «ومنهم الثابتة فى الارضین السفلى اقدامهم، و المارقة من السماء العلیا اعناقهم، والخارجة من الاقطار ارکانهم، و المناسبة لقوائم العرش اکتافهم؛ بعضى از فرشتگانچنان عظمت دارند که پاهایشان در طبقات پائین زمین ثابت است و گردنشان از آسمان برینبرتر، ارکان وجودشان از اقطار جهان بیرون رفته و شانه هایشان براى حمل عرش پروردگارمتناسب است!» (نهج البلاغه /خطبه 1).پیدا است که این گونه تعبیرات را بر جنبه هاى جسمانى مادى نمى توان حملکرد، بلکه بیانگر عظمت معنوى و ابعاد قدرت آنها است. اصولا مى دانیم بال تنها براىحرکت در جو زمین به کار مى خورد، چرا که اطراف کره زمین را هواى فشرده گرفته، وپرندگان به وسیله بالشان روى امواج هوا قرار مى گیرند و مى توانند بالا و پائینبروند، ولى از محیط جو زمین که خارج شویم در آنجا که هوا نیست بال کوچکترین تاثیرىبراى حرکت ندارد، و از این نظیر درست مانند سائر اعضاء مى باشد. از این گذشته فرشتهاى که پاهاى او در اعماق زمین و سر او از برترین آسمان بالاتر است نیازى به پروازجسمانى ندارد! باید بدانیم که بال و پر آنها وسیله فعالیت و حرکت و قدرت است کهقرائن فوق براى این هدف به قدر کافى گویا است، همانگونه که عرش و کرسى گرچه به معنىتختهاى پایه بلند و پایه کوتاه است اما مسلما منظور از آن قدرت پروردگار در ابعادمختلف جهان مى باشد. سومین سؤال این است که آیا جمله «یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ؛ هرچه بخواهد بر آفرینش خود مى افزاید اشاره به افزایش بال و پر فرشتگان است، آن گونهکه بعضى از مفسران گفته اند؟ و یا معنى وسیعى دارد که هم آن را شامل مى شود و همسایر افزایشهایى که در آفرینش موجودات صورت مى گیرد؟ مطلق بودن جمله از یک سو، وبعضى از روایات اسلامى که در تفسیر آیات فوق وارد شده از سوى دیگر نشان مى دهد کهمعنى دوم مناسبتر است. از جمله در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (ص) آمده است که درتفسیر این جمله فرمود: «هو الوجه الحسن، و الصوت الحسن، و الشعر الحسن»: منظور صورتزیبا و صداى زیبا و موى زیبا است!. بعد از بیان خالقیت پروردگار و رسالت فرشتگان کهواسطه فیض اند سخن از رحمت او به میان مى آورد که زیربناى تمام عالم هستى است، مىفرماید: آنچه را خداوند از رحمت براى مردم بگشاید کسى نمى تواند جلو آن را بگیرد وآنچه را باز دارد و امساک کند کسى بعد از او قادر به فرستادن آن نیست. چرا که اوقدرتمندى است شکست ناپذیر و در عین حال حکیم و آگاه. خلاصه اینکه تمام خزائنرحمت نزد او است و هر کس را لایق ببیند مشمول آن مى سازد و هر کجا حکمتش اقتضا کنددرهاى آن را مى گشاید، و اگر جمله جهانیان دست به دست هم بدهند تا درى را که اوگشوده است ببندند، یا درى را که او بسته بگشایند، هرگز قادر نخواهند بود، و این درحقیقت شاخه مهمى از توحید است که منشأ شاخه هاى دیگرى مى باشد. طبق آیاتقرآنفرشتگانوظائف مهم و بسیار متنوعى از سوى خداوند بر عهدهدارند: گروهى حاملان عرشند (حاقه/ 17) و گروهى مدبرات امرند (نازعات/ 5). گروهىفرشتگان قبض ارواحند (اعراف/ 37). خداوند در جای دیگرمی فرماید: « قل یتوفیکم ملکالموت الذی وکل بکم؛ بگو قبض روح شما را ملک الموت انجام می دهد، فرشته ای که موکلبرای قبض روح و میراندن افراد است قبض روح می کند» (سجده / 11 ). همچنین آیات دیگریاست که با هر دوی اینها منافات دارد، مثل اینکه می فرماید: «ان الذین توفاهمالملائکه؛ کسانی که فرشتگان جان آنها را می ستانند» (نساء/ 97 )، یا آیه می فرماید : « و لو تری اذ یتوفی الذین کفروا الملائکه یضربون وجوههم و ادبرهم و ذوقوا عذابالحریق؛ و اگر ببینى کافران را هنگامى که فرشتگان (مرگ)، جانشان را مى گیرند و برصورت و پشت آنها مى زنند و (مى گویند) بچشید عذاب سوزنده را ( به حال آنان تأسفخواهى خورد)! (انفال/50).در این آیات می گوید فرشتگانی می آیند و روحها را قبض می کنند. صحبت ازفرشتگان است نه یک فرشته. پس در یک جا می گوید خود خدا قبض روح می کند، در جای دیگرمی گوید ملک الموت و در یک جا می گوید عده ای از ملائکه چنین کاری می کنند. کدامیکاز اینها قبض روح می کنند: خدا یا ملک الموت یا عده ای از ملائکه؟ فرمود تو اشتباهکرده ای. این سه تا با همدیگر منافات ندارد. آنچه که ملک الموت می کند، به امر واراده خداست، از پیش خود کاری نمی کند. او مجری اراده پروردگار است بلکه مجرایاراده پروردگار است. فرشتگان نیز مجری اوامر و جنود ملک الموت هستند، و ملک الموت امرپروردگار را به وسیله آنها انجام می دهد. مطلب این است که کار جهان نظام دارد، نظامعلت و معلول. هر چیزی در جا و پست خود کار خودش را انجام می دهد و همه مجری امر واراده پروردگار هستند. بنابراین این آیه از آن آیاتی است که قبض روح را نه به خدانسبت داده است نه به ملک الموت، بلکه به گروهی از فرشتگان که به امر ملک الموت، امرالهی را اجرا می کنند نسبت داده است و گروهى مراقبان اعمال بشرند (سوره انفطار/ 10تا 13). گروهى حافظان انسان از خطرات و حوادثند (انعام/ 61) و گروهى مامور عذاب ومجازات اقوام سرکشند (هود- 77). گروهى امدادگران الهى نسبت به مؤمنان در جنگهاهستند (احزاب- 9) و بالآخره گروهى مبلغان وحى و آورندگان کتب آسمانى براى انبیاء مىباشند (نحل- 2).در بهشت وجهنم نیز فرشتگان الهی وجود دارند و وظائفی بر عهده آنهاست: جهنمیان خطاب می کنندبه مالک جهنم «و نادوا یا مالک لیقض علینا ربک قال انک ماکثون؛ آنها فریاد مى کشند: اى مالک دوزخ! (اى کاش) پروردگارت ما را بمیراند (تا آسوده شویم)! مى گوید: شما دراین جا ماندنى هستید!» (زخرف/77). فریاد می کنند ای مالک! «لیقض علینا ربک» دیگرنمی گویند «ربنا» پروردگارت کار ما را تمام کند. ازقرآنچنین استنباط می کنیم که آن موجود و آن ملک و فرشته ای که اختیاردارجهنم است نامش " مالک " است. این نامگذاری مثل نامگذاریهای دنیا نیست که نامگذاریمی کنند تا با همدیگر اشتباه نکنند، نام در آنجا یعنی صفت، یعنی حقیقت، غیر ازنامگذاری اینجاست که به یکی می گوییم " حسن "، حسن یعنی نیک، ولی ما به او می گوییم " حسن " نه به اعتبار اینکه نیک است، اسم گذاشته ایم، قرارداد کرده ایم، ممکن استخیلی هم زشت باشد ما به او بگوییم " حسن ". اسم گذاری است، غیر از این است که صفت و حقیقت باشد. دراخبار هم زیاد وارد شده که آن فرشته مأمور جهنم نامش " مالک " است و متقابلا خادمبهشت نامش "رضوان" است و این نکته ای و لطیفه ای دارد. چطور شده که آنجا نگفته اندمالک بهشت، گفته اند " رضوان "، ولی اینجا گفته اند مالک جهنم؟ این برای آن است کهدر آنجا سخن، سخن خشنودی و رضای پروردگار است، او باب رضوان الهی است، یعنی آن کسیکه از خودخواهی و خودپرستی و مالکیت نفس گذشته و تسلیم امر پروردگار و راضی به رضایپروردگار است، او می شود بهشتی. این " مالک " که در اینجا گفته می شود، مظهری استاز آن خودخواهیهای انسان و مالکیت انسان خودش را و خودپرستیهای انسان. این است کهنام این شده " مالک " و نام آن شده " رضوان ".

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
هدف این سایت جلب رضایت شماست از شما خواهشمند است که مطالب مورد نیاز خود را در قسمت نظرات علام کنید. با تشکر مدریت محترم سایت فرهاد نوروزی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره وبلاگ من چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 106
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 28
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 81
  • بازدید ماه : 64
  • بازدید سال : 900
  • بازدید کلی : 29,253
  • کدهای اختصاصی
    دینی

    <RB:Block_Left>
    <RB:Block_Left_Loop>
    <style type="text/css">
    .menutitle{padding:5px 3px 5px 3px;border: 1px #000000 solid;font:9pt tahoma;border-bottom:0px;text-align:right;margin-top:10px;-moz-border-radius:5px;-moz-border-radius-bottomright:0px;-moz-border-radius-bottomleft:0px;}
    .menubody{padding:5px 3px 5px 3px;border: 1px #000000 solid;font:9pt tahoma;text-align:right;margin-bottom:10px;-moz-border-radius:5px;-moz-border-radius-topright:0px;-moz-border-radius-topleft:0px;}
    </style>
    <div dir="rtl" class="menutitle">[Menu_Title]</div>
    <div dir="rtl" class="menubody">[Menu_Code]</div>
    </RB:Block_Left_Loop>
    </RB:Block_Left>