loading...
دانلود مطالب مورد نیاز دانش آموزان
فرهاد نوروزی بازدید : 314 پنجشنبه 19 مرداد 1391 نظرات (0)

برای اینکه نسبت عوالم سه گانه به یکدیگر قدری واضحتر گردد مثالی میزنیم: همه افراد ما بدنی داریم، این بدن محدود است، مشخص و معین؛ و یک قوای باطنیه داریم مثل حس مشترک، قوه حافظه، قوه مفکره، قوه واهمه، قوه متخیله، اینها قوای درونی ماست و ما با این قوا کارهای عجیب می کنیم؛ مثلاً در زمان بسیار کوتاهی یک عمارت چهل اشکوبه در ذهن خودمان با تمام لوازم و تجهیزات آن بنا می کنیم. در یک لحظه از مشرق عالم به مغرب آن میرویم، در زمانهای کوتاه کارهای طویل المدت را انجام میدهیم.

این گشایش و سعه ای که ذهن ما با قوای خود نسبت به بدن ما و قوای طبیعیه خود دارد چقدر بزرگ است؛ به همین میزان، عالم برزخ نسبت به عالم دنیا سعه و عظمت دارد. چون عالم خواب نمونه ای از برزخ منفصل است، در خواب هائی که انسان در بعضی اوقات می بیند، با آنکه خواب از مرگ خیلی ضعیف تر است، و برزخِ خواب انسان نیز از برزخِ مرگ بسیار ضعیف تر است؛ ولی در خوابهائی که دیده میشود هم موجودات، قوی تر و عظیم تر و عجیب تر، و فعالیت ها و حرکت ها و سرعت ها شدیدتر، و هم لذت ها و شادیها و اندوه ها و غصه ها بیشتر است و خوف و هراس بمراتب افزون تر است.

انسان در این دنیا اگر بخواهد از خیابانی عبور کند، باید با دقت به اینطرف و آنطرف بنگرد تا از تصادف با ماشین محفوظ بماند، و سپس آرام حرکت کند تا عرض خیابانی طی شود. در عالم خواب و برزخ اینطور نیست؛ یک مرتبه اراده میکنی که برخیزی و بِروی به روی آسمان، و در آسمان سیر میکنی و بدون بال و پر مادی روی ابرها حرکت نموده و تمام عالم را تماشا میکنی و سپس به پائین می آئی و مانند برق در دریاها و اقیانوس ها شنا میکنی و به یک لحظه آنها را به پایان میرسانی! گرچه اندازه این حرکت ها و سرعت ها نسبت به آن حرکتِ از عرض خیابان شدیدتر و قوی تر است، به همان اندازه کیفیت عالم برزخ به این عالم قوی تر و عظیم تر است. و عالم برزخِ متصل و ذهن ما نسبت به نفس ما نیز، مثل بدن ما نسبت به برزخ ما، ضعیف و کوچک است. و عالم نفس که از حدود و کیفیات صوریه بیرون است و نسبت به عالم ذهن تجرد محض دارد، نسبت به عالم ذهن و مثال متصل، بعینه مثل نسبت عالم ذهن به بدن مادی و طبعی، دارای عظمت و وسعت است.

بنابراین، عالم قیامت کبری نسبت به عالم برزخ، همین نسبت وسعت و عظمت را دارد. چون عالم برزخ دارای کیفیت و آثار ماده از کم و کیف هست؛ ولی عالم قیامت از صورت نیز مجرد است و اطلاق محض است. این عالم نمونه ای است از عالم برزخ؛ و عالم برزخ نمونه ایست از عالم قیامت؛ و عالم قیامت نمونه ایست از عالم اسماء و صفات کلیه الهیه. همچنین بدن نمونه ایست از قوای ذهنیه، و قوای ذهنیه نمونه ایست از نفس ناطقه، و نفس ناطقه نمونه ایست از روح کلی به وحدت و کلیت خود. هرچه از این عوالم محدوده رو به جلو برویم و نظر به اطلاق بیفکنیم، عوالم وسیع تر و عظیمتر میگردد؛ و بالعکس هرچه از عوالم اطلاق رو به پائین بیائیم و تنازل کنیم، عوالم ضعیف تر و کوچکتر میشود.

عیناً مانند صورتی که در آئینه می افتد، آن صورت فقط حکایتی از شکل و اندازه و رنگ رخسار است، نه از واقعیت و حقیقت آن شخص صاحب صورت. عقل و سخاوت و شجاعت و سائر ملکات معنویه او را نشان نمی دهد، و از آن بالاتر نفس ناطقه او را نیز ـ که اصولاً دارای شکل و صورت نیست ـ نشان نمی دهد. بنابراین، آنچه در این عالم ماده مشاهده می کنیم فقط نمونه ایست از عالم برزخ، نه خود عالم برزخ؛ آن عالم به قدری وسیع است که قابل مشاهده با چشمان ظاهری نیست و با حواس خمسه ظاهره ادراک نمی شود. این حواس برای ارتباط انسان است با عالم طبع و ماده، و نیروی ارتباط انسان را با بالاتر از عالم ماده ندارد. بنابراین، حقائق برزخیه اصولاً قابل پائین آمدن و نشان دادن در آئینه ماده نیست؛ بلکه عالم ماده آنچه را که در خود از عالم برزخ نشان میدهد فقط به اندازه سعه و گنجایش خود ماده است. همچنین عالم قیامت و حقائق ظاهره عالم نفس، قابل پائین آمدن و نشان دادن در آئینه برزخ و صورت مثالی نیست؛ و آنچه را که برزخ از قیامت نشان میدهد فقط به اندازه خود و درخور گنجایش خود اوست. شما خود را در این فضای وسیع جو آسمان فرض کنید، چقدر بدن شما نسبت به این جو محیط کوچک است؛ به همین نسبت عالم طبیعت و دنیا نسبت به عالم مثال و برزخ کوچک است.

نسبت عوالم قیامت، برزخ و دنیا از نظر امام صادق علیه السلام:

اگر عالم نفس را عرش پروردگار، و عالم مثال را عالم کرسی قرار دهیم، طبق روایتی که از حضرت صادق علیه السلام وارد شده است؛ نسبت آنها به یکدیگر و به عالم طبع و ماده خوب مشخص میگردد. در «تفسیر عیاشی» از محسن المثنی (المیثمی ـ ظ ) عمن ذَکَرَه، عَنْ أبی عَبدِاللَه علیه السلام روایت میکند که: «قَالَ: قَالَ أَبُوذَر: یَا رَسُولَ اللَهِ! مَا أَفْضَلُ مَا أُنْزِلَ عَلَیْکَ؟ قَالَ: ءَایَةُ الْکُرْسِی؛ مَا السمَوَاتُ السبْعُ وَ الاْرَضُونَ السبْعُ فِی الْکُرْسِی إلا کَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ بِأَرْضٍ بَلاَقِعَ (بلاقع جمع بلقع، و بلقع بمعنای زمین قفر است)، وَ إن فَضْلَهُ عَلَی الْعَرْشِ کَفَضْلِ الْفَلاَةِ عَلَی الْحَلْقَةِ؛ ابوذر غفاری از حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سؤال میکند که از میان آیاتی که بر شما نازل شده است کدامیک افضل است؟ حضرت فرمودند: آیة الکرسی؛ تمام آسمانهای هفتگانه و زمین های هفتگانه نسبت به کرسی خدا مثل یک حلقه ایست که در بیابان پهناور و قَفری انداخته باشند؛ و نسبت فضیلت عرشِ خدا به کرسی خدا مثل نسبت همان بیابانست نسبت به آن حلقه».

 

 

برزخ و ارواح سه گانه

 

 

از قرآن مجيد فهميده مى شود كه ارواح انسانها در عالم برزخ ، به سه گروه تقسيم مى شوند:

اول : ارواحى كه در نعمت و شادى هستند.

دوم : ارواحى كه در عذاب و زحمت مى باشند.

سوم : ارواحى كه در بى خبرى محض قرار دارند و چيزى نمى دانند بلكه فقط هنگامى كه در قيامت زنده شدند، خواهند دانست كه مدتهاى زياد در برزخ بوده اند.

مرحوم شيخ مفيد در "تصحيح الاعتقاد"- كه شرح و نقد عقايد صدوق عليه الرحمه است- مى فرمايد: آنچه از حديث در اين باب به ثبوت رسيده آن است كه : ارواح بعد از موت اجساد، دو قسم هتسند؛

قسم اول : منتقل مى شوند به ثواب و عقاب ارواح منعم و معذب

قسم دوم : باطل شده و چيزى از ثواب و عقاب را درك نمى كنند.

قسم اول كسانى هستند كه داراى ايمان محض و كفر خالص بوده اند...

قسم دوم آنهايى مى باشند كه دراى ايمان محض و كفر محض نيستند و قرآن و حديث از اين حقيقت پرده برداشته اند.(1)

ابتدا به قسم سوم يعنى ارواح بى خبر مى پردازيم و آن را بررسى مى نماييم ، توجه بفرماييد:

" وَيوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يؤْفَكُونَ وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِلَى يوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا يوْمُ الْبَعْثِ وَلَكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ".(2)

يعنى : "ياد كن روزى را كه قيامت بر پا شود، گناهكاران قسم مى خورند كه جز ساعتى و زمان اندكى در برزخ مكث نكرده اند. در دنيا نيز چنين منحرف بوده و باطل را به جاى حق مى گرفتند. در آن وقت آنهايى كه داراى علم و ايمان خالص بوده و طول عالم برزخ را دانسته اند، به آنها مى گويند: شما تا روز قيامت كه امروز است در علم خدا مكث كرديد و ليكن از جهل، بر آن آگاه نبوديد"

در اين آيه شريفه كاملا روشن است كه آن گروه ، بودن در برزخ و عالم مرگ را ندانسته اند. تا جايى كه امين الاسلام طبرسى در مجمع البيان مى فرمايد: "هر كس با اين آيه استدلال كند كه عذاب قبر وجود ندارد، بيهوده گفته است ؛ زيرا ما گفته ايم كه مانعى ندارد آنها اول عذاب قبر را ببينند و سپس در عالم بى خبرى واقع شوند."

بنابراين ، منظور از "المجرمون "در آيه شريفه كسانى هستند كه نه داراى ايمان خالص مى باشند و نه كفر خالص . و كسانى هستند كه امام صادق - صلوات الله عليه - درباره آنها فرمود: "يلهى عنهم "

آيات ذيل نيز مفيد مطلب فوق مى باشند:

" يوْمَ ينْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يوْمَئِذٍ زُرْقًا يتَخَافَتُونَ بَينَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يقُولُونَ إِذْ يقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا يوْمًا ".(3)

يعنى : "ياد كن روزى را كه در صور دميده مى شود و گناهكاران را در آن روز، كبود چشم (يا كور) محشور مى كنيم ، ميان خويش آهسته مى گويند: فقط ده روز (در برزخ ) توقف كرده ايد. ما به آنچه مى گويند، داناتريم . و آنكه داراى صوابترين راه است مى گويد: مكث نكرده ايد، مگر فقط يك روز"

آنها پنهانى به همديگر دورغ نمى گويند، بلكه آن طور مى دانند، آهسته سخن گفتن ظاهرا براى رعب و ترس است . بنابراين ، ماندن در برزخ را درك نكرده و چنان گفته اند.

در هر دو آيه شريفه كلمه "مجرمين "آمده است : در اولى "يقسم المجرمون "و در دومى "نحشر المجرمين "؛ بنابراين ، منظور از آنها كسانى هستند كه داراى ايمان خالص و كفر خالص ‍ نيستند.

مرحوم طبرسى هنگام قنل اقوال درباره آيه شريفه مى فرمايد: "و گويند: طولانى بودن مكث در قبور براى آنها محسوس نيست گويى خوابيده بودند و بيدار شده اند: "و قيل فى القبر يذهب عنهم طور لبثهم قى قبورهم كانهم كانوا نياما فانتيهوا".

در تأييد آيات شريفه ، روايات معصومين - عليهم السسلام - قابل دقت است ؛ مثلا امام صادق - عليه السلام - مى فرمايد:

"عن عبدالله بن سنان ابى عبدالله عليه السلام قال : انما يسئل فى قبره من محض الايمان محضا و الكفر محضا و اما ما سوى ذلك فيلهى عنهم ".

يعنى : "در قبر فقط از كسى سوال مى شود كه مؤ من خالص يا كافر خالص باشد، اما غير از اين دو گروه ، رها كرده مى شوند".

اين حديث در كافى از ثقه جليل عبدالله بن سنان از امام صادق - عليه السلام - و نيز با سند ديگرى از ابى بكر حضرمى ، از آن حضرت و با سند سومى از محمدبن مسلم از آن حضرت نقل شده است . و ايضا اين حديث از ابن بكير از امام باقر - عليه السلام - و نيز از ابو بكر حضرمى از آن حضرت منقول است (4). مرحوم صدوق ان را در فقيه (5). به طور ارسال مسلم ، نقل كرده و مى گويد:

" قال الصادق عليه السلام : لا يسل فى القبر الا من محض ‍ الايمان ... ".

ارواح منعم

آيات و روايات در اينکه گروهي از ارواح در عالم برزخ ، در شادى و نعمت خواهند بود، صريح مى باشند که به برخى از آنها اشاره مى كنيم :

1- درسوره مباركه "يس"جريانى بدين قرار نقل شده است كه : خداوند متعال دو پيامبر را به شهرى ارسال داشت اما اهل شهر آن دو را تكذيب كردند. خداوند پيامبر سومى را به كمك آنها فرستاد و هر سه با هم مردم آن ديار را به توحيد دعوت كردند. پس از تبليغ آن ها و انكار مردم ، مرد منصف و عاقلى از دورترين نقاط شهر آمد و در گفته پيامبران دقت نمود و دانست كه آن ها پيامبر مى باشند، لذا به به آن ها ايمان آورد و گفت : "انى امنت بربكم فاسمعون ".

او مردم را به دعوت قبول پيامبران فرا خواند ولى ان قوم نادان او را شهيد كردند.

خداوند متعال شهادت او را چنين بيان مى فرمايد:

" قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يا لَيتَ قَوْمِي يعْلَمُونَ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ " (6).

يعنى : "چون روح از بدنش خارج شد، به او گفته شد: به اين بهشت داخل شو، "و او داخل شد"و گفت : اى كاش ! كشندگان من مى دانستند كه خدايم مرا آمرزيد و از محترمان گردانيد"

اين آيه شريفه صريح است در اينكه : بهشت برزخى و روحى وجود دارد كه شهيد بعد از شهادت ، روحش داخل آن مى شود. و لفظ "الجنّه "حاكى از آن است كه آنجا محل نعمت ، شادى ، زندگى و سرور مى باشد.

در الميزان مى فرمايد: "و المراد بالجنه ... جنه البرزخ دون الاخره "امين الاسلام طبرسى در مجمع البيان مى گويد:"و فى هذا دلاله على نعيم القبر، يعنى : در اين آيه ، دلالت بر نعمت قبر وجود دارد"

2 - " الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيبِينَ يقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ". (7)

يعنى : "آنانكه ملائكه آنها را در حال پاك بودن از ظلم ، تحويل مى گيرند و قبض روح مى كنند، به آنها مى گويند: سلام بر شما، داخل بهشت شويد در مقابل اعمالى كه انجام مى داديد"

در آيه 28 همين سوره مى فرمايد: "الذين تتوفاهم الملائكه ظالمى انفسهم ... "

از مقابله اين دو آيه شريفه معلوم مى شود كه منظور از لفظ "طيبين "پاك بودن از ظلم است . به هر حال اين آيه مانند آيه شريفه اول صريح است در بهشت برزخى و نعمت ارواح پاكان . و اينكه روح آنها به محض خروج از بدن ، در بهشت داخل خواهد شد.

امتياز اين آيه با آيه گذشته و دو آيه بعدى - كه خواهد آمد - در اين است كه : اين آيه شامل شهدا و غير شهدا مى باشد اما سه آيه ديگر، درباره شهيدان راه حق است .

اين آيه در افاده بهشت بزرخى هيچ تفاوتى با آيه اول ندارد. ولى عجيب است كه مفسران ، روايات برزخ را فقط در ذيل آيه اول نقل كرده اند بجز تفسير صافى كه يك روايت از اميرالمومنين - عليه السلام - در آن نقل كرده كه راجع به برزخ مى باشد.

3- " وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يرْزَقُونَ. فرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَلَا هُمْ يحْزَنُونَ " (8).

يعنى : "كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند، مرده مپنداريد بلكه زنده اند و نزد پروردگار، روزى داده مى شوند. و به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده شادمانند. و درباره آنهايى كه هنوز نمرده اند و خود را به آنها نرسانده اند، شاد هستند از اينكه ترس و غمى بر آنها نيست "

به قولى اين آيات شريفه درباره شهداى "بدر"و به قولى درباره شهداى "احد"نازل شده است . و در روايتى از حضرت باقرصلوات الله عليه - درباره هر دو مى باشد. ولى آيات به طور عموم و شامل همه شهدا در طول روزگار است . و تخصيص بردار نيست .

محتواى آيه شريفه كاملا روشن و قابل دقت است : شهدا زنده اند. روزى داده مى شوند. درباره دنيامانده ها ناراحت نيستند. راجع به نعمت خود، شادمانند. پس ارواح شهدا در عالم برزخ زنده اند. شعور دارند و از نعمت خداوندى لذت مى برند.

4- "و لا تقولوا لمن يقتل فى سبيل الله اموات بل احياء ولكن لاتشعرون " (9).

يعنى : "به آنهايى كه در راه خدا كشته مى شوند، مرده نگوييد بلكه آنها زنده اند لكن شما نمى فهميد"

اين آيه نيز صريح است در اينكه : شهدا در عالم برزخ زنده اند. و نبايد به آنها "مرده "اطلاق كنيم .

امين الاسلام طبرسى مى فرمايد: صحيح است كه آنها تا بر پا شدن قيامت ، حقيقتا زنده اند. و نيز مى فرمايد: در اين آيه دلالت بر صحت مذهب مذهب ما وجود دارد كه عقيده داريم به سؤ ال قبر و ثواب مؤ من و عقاب گناهكاران چنانكه اخبار در اين باره فراوان است .

اين آيات درباره اهل نعمت در عالم برزخ بود. اما آياتى كه راجع به اهل عذاب در برزخ است به قرار ذيل مى باشد:

معذب بودن برخى از ارواح در برزخ

اينك برخى از آيات شريفه را كه درباره معذب بودن برخى از ارواح در برزخ مى باشد نقل مى نماييم :

" َلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آياتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ. وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَينَكُمْ وَضَلَّ عَنْكُمْ مَا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ " (10)

يعنى : "اى كاش ! مى ديدى كه ظالمان در بيهوشى مرگند، ملائكه شروع به عذاب آنها كرده و مى گويند: بميريد، امروز عذاب خواركننده خواهيد بود كه به خدايتان ناحق مى گفتيد و از آيات او سرپيچى كرده و گردنكشى مى كرديد. امروز تنها پيش ما آمده ايد. چنانكه هنگام آفريدن ، شما را تنها آفريده بوديم . اموال دنيا را كه به شما داده بوديم در پشت سرخود رها كرده ايد. معبوديتهاى باطل را نيز در كنار شما نمى بينيم . رابطه ميان شما و آنها قطع شده است . و آنچه به زعم شما شريك خدا بود، گم شده است و خبرى از آنها نيست ".

اين آيات شريفه صريح اند در اينكه عذاب ظالمان و اهل استكبار از هنگام قبض روح، آغاز مى شود. و ملائكه در حال عذاب كردن، با آنها با خشونت تمام رفتار مى كنند: "باسطوا ايديهم ؛: يعنى دستشان را به عذاب آنها باز كرده و عذاب را شروع كرده اند".

"اخرجوا انفسكم "امر تكوينى است ؛ يعنى : بميريد و روح را از بدن خود خارج كنيد. ساير كلمات نيز حكايت از عذاب دارد.

2 - " حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ " (11)

يعنى : "چون يكى از آنها را مرگ فرا رسد، گويد: خدايا! مرا به دنيا برگردانيد تا در آنچه نكرده ام عمل كنم . اين درخواست ابدا پذيرفته نيست . و در پس آنها برزخى هست تا روزى كه مبعوث مى شوند"

اين آيه ، آيه اى است كه فاصله ميان مرگ و قيامت را برزخ خوانده است .در اين آيه آمده كه انسانهايى پس از مرگ اظهار پشيمانى مى كنند و درخواست بازگشتن به دنيا را مى نمايند ولى از آنها پذيرفته نمى شود. اين درخواست و پشيمانى در اثر معذب بودن آنهاست .

على بن ابراهيم قمى در تفسير خويش مى گويد: اين آيه در رد كسانى است كه عذاب قبر و عقاب و ثواب قبل از قيامت را انكار كرده اند. و آن قول امام صادق - عليه السلام -است كه مى فرمايد:

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
هدف این سایت جلب رضایت شماست از شما خواهشمند است که مطالب مورد نیاز خود را در قسمت نظرات علام کنید. با تشکر مدریت محترم سایت فرهاد نوروزی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره وبلاگ من چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 106
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 73
  • بازدید ماه : 56
  • بازدید سال : 892
  • بازدید کلی : 29,245
  • کدهای اختصاصی
    دینی

    <RB:Block_Left>
    <RB:Block_Left_Loop>
    <style type="text/css">
    .menutitle{padding:5px 3px 5px 3px;border: 1px #000000 solid;font:9pt tahoma;border-bottom:0px;text-align:right;margin-top:10px;-moz-border-radius:5px;-moz-border-radius-bottomright:0px;-moz-border-radius-bottomleft:0px;}
    .menubody{padding:5px 3px 5px 3px;border: 1px #000000 solid;font:9pt tahoma;text-align:right;margin-bottom:10px;-moz-border-radius:5px;-moz-border-radius-topright:0px;-moz-border-radius-topleft:0px;}
    </style>
    <div dir="rtl" class="menutitle">[Menu_Title]</div>
    <div dir="rtl" class="menubody">[Menu_Code]</div>
    </RB:Block_Left_Loop>
    </RB:Block_Left>